جدول جو
جدول جو

معنی پش ور - جستجوی لغت در جدول جو

پش ور
جلو، از روبرو، از طرف پشت (این واژه در مناطق مختلف دارای
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پِ)
ده پشور، دوازده فرسخ مغربی شهر لار. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(پِ وَ)
نام شهری از هندوستان (در قسمت پاکستان کنونی) در ایالت شمال غربی. این شهر چون در معبر هند به افغانستان قرار دارد موقع نظامی آن مهم است. سکنۀ آن بالغ بر 105 هزار تن است و آنرا پیشاور نیز نامند
لغت نامه دهخدا
(پُ)
پشول. نفرین و دعای بد را گویندو با سین بی نقطه هم آمده است. (برهان قاطع). لعنت
لغت نامه دهخدا
تصویری از پشور
تصویر پشور
نفرین دعای بد لعنت پشول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشور
تصویر پشور
((پُ))
نفرین، دعای بد
فرهنگ فارسی معین
پشت سر، مقداری از گندم، جو یا شالی که بلافاصله پس از درو
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت سر عقب
فرهنگ گویش مازندرانی
خجالتی، کم رو
فرهنگ گویش مازندرانی
از طریق بوسه، دل جویی کردن از راه بوسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چند بار شستن، شستن لباس در آبی که از قبل با آن رخت دیگری.، آبدزدک
فرهنگ گویش مازندرانی